درمورد دختری به اسم حور که دارای یک قُل دیگه به اسم رویاست که شر و شیطونتر از ازدواج های حرام می باشد.
نامزد ازدواج های حرام که یکماه مانده به ازدواجشان، او را ترک کرده.
خانواده اش می خواهند تا او به عقد پسر حکم ازدواج دایی با خواهرزاده سعید دربیاید تا آبروی از دست رفته ی آنها را برگرداند؛
ولی ازدواج های حرام با این ازدواج شدیدا مخالف است
ولی ازدواج های حرام با این ازدواج شدیدا مخالف است. چون باز هم عاشقانه نامزدش را دوست دارد و... باز هم مثل همیشه خیره شده بودم به تابلو عکسی که روی دیوار اتاقم نصب شده بود.
فقط آن موهای بلندش را پرکلاغی کرده بود و معتقد بود بهش می آید و ازدواج با چه کسانی حرام است با موهای بورم و چتری هایم کمی متفاوت تر از او بودم.
چیشده از اتاق ازدواج با چه مردانی حرام است سردرآوردی نکنه راه گم کردی رویا خانم!؟ حالت بامزه ی فکر کردن را به خود گرفت و بعد از کمی جمع کردن گفت: عه راس میگی ها ازدواج با چه مردانی حرام است اینجا چیکار میکنم؟ انگاری راهم رو گم کردم. بعد بالشو از روی تختم برداشت و محکم کوبید سرم وگفت: ملت همگی خونه شوهرشونن اونوقت ازدواج با چه مردانی حرام است به جای خونه شوهر مجبورم صورت زشت تو رو تحمل کنم. با صدا خندیدمو گفتم: پس خودتم قبول داری که زشتی؟
نخیر کی گفته؟
زشت تویی با اون چتریات!
اخه دیوونه تو که کپی برابر خودمی حالا ازدواج با چه مردانی حرام است زشتم تو خوشگل؟
رویا چشاشو چپ کرد و گفت: - یعنی الان جنابعالی میگی ازدواج با چه کسانی حرام است از روی تو ساخته شدم دیگه نه!
خودت بدلی خواهر کوچیکه اونی که کپیه تویی!
حالا نوبت ازدواج با چه کسانی حرام است بود که بالشتی به سمتش پرتاب کنم و زهرماری نثارش کنم دختره دیوونه خل وچل؛ میون خنده های بریده اش گفت: دیدی کم آوردی!
بعد با خنده ی خبیثی گفت: - ازدواج حرام ابدی زیباتون اومده حکم شرعی ازدواج با خاله همسر جان!
مادر شوهر جونت.
و غش غش خندید. رو آب بخندی دختره ی خل. بعدم غیبتش رو شروع کرد.
میگم حکم شرعی ازدواج با خاله همسر... این مامان توران چی تو دخترش دیده اسمش رو گذاشته زیبا؛ آخه اون رو چه به زیبایی بیشتر شبیه اخمو تو سفید برفیه! والا. بعدم با حال زاری گفت: از شانس بدت هم حکم ازدواج بعد از رابطه نامشروع این زیبای خفته هم قراره بشه مادر شوهرت... بعد از شنیدن این حرف اخمی چاشنی صورتم کردم رو به رویا گفتم: رویا حرف زیادی موقوف... فقط همین یه قلم رو کم دارم که عروس ازدواج حرام ابدی زیبا شم اونم زن سعید جانش! و بعدش ادای عق زدن رو در آوردم. فکرشم حال بهم زن! - حالا پاشو خودت رو مرتب کن که بریم پایین الان صدای بابا دربیاد. باشه ای گفتم و به سمت سرویس بهداشتی رفتم رویا سرش را داخل کمدم کرده بودو لباس هام رو یکی یکی از نظر میگذروند همان طور که مشغول دید زدنشون بود گفت: حکم ازدواج بعد از رابطه نامشروع این شلوار جین یخی تو با تونیک قرمزت بپوش موهاتم بیار ببافم برات.
حکم ازدواج بعد از رابطه نامشروع همه آشنان
رویا واسم یه شالم کنار بزار دوست ندارم چشای ورزغی سعید روم باشه. رویا بدون مخالفت این کارو کرد و این عجیب بود، چون اصلا اهل حجاب نبود و هر دفعه میگفتم شال، میگفت: دهنتو گل بگیرن؛ حکم ازدواج بعد از رابطه نامشروع همه آشنان شال میخوای چیکار؟ ولی این دفعه بخاطر سعید چشم وزغی موافق بود حاضر شدم و از اتاق به همراه رویا خارج شدیم توراه رو بودم که خنده های جلف شقایق دختر عمو هاشم رو هم شنیدم. عجیب بود که از بچگی نسبت به این دختر عموی جلفم کششی نداشتم از بس عاقل بودم! بله. حکم ازدواج دایی با خواهرزاده اخمو جان به قول رویا چشمش به جمال ما روشن شد.