عروس خانمی که حوری باشه باید اینقدر ناز داشته باشه ازدواج اسلامی اهل سنت چه حکمی دارد باید همشو بخره!
کاش این ها رو میتونستم محکم بگم ولی متاسفانه انگار لبام رو دوخته بودند؛ با صدای مامانم سرم سمتش چرخید که میگفت: حوری مامان بیا کتاب ازدواج اسلامی اهل سنت رو ببر. بدون نیم نگاهی به عمه زیبا که انگاری تو چشماش لوستر روشن بود به سمت آشپزخونه رفتم. همین که چشمم به مامان مریمم افتاد اشکامم جاری شد.
تا صدای هق هقم تا ازدواج اسلامی اهل سنت با دختر شیعه نره
دستامو جلوی دهنم گذاشته بودم تا صدای هق هقم تا ازدواج اسلامی اهل سنت با دختر شیعه نره و اوقات همه تلخ نشه.
چرا نمیفهمی عزیز دلم؟ با چشم های اشکیم زل زدم تو چشمای میشی رنگ مامانم که صداقت از چشماش میبارید ولی من دنبال صداقت حرفاش نبودم فقط میخواستم از این مهلکه نجات پیدا کنم. مامان مریم بر روی سرم زد و با لبخند گفت: - عروس خانوم بقیه رو منتظر نزار دیگه... زشته! بغضم را قورت دادم و بدون حرف سینی چای رو ازش گرفتم به سمت ازدواج اسلامی اهل سنت با دختر شیعه رفتم، ولی انگار کسی گلوم را فشار میداد و هر آن ممکن بود سقوط کنم.
با هر جون کندنی بود مسیر رو پیمودم و به سمت عمو هاشم رفتم، استکان کتاب ازدواج اسلامی اهل سنت را در دست گرفت و با خوشحالی گفت: این کتاب ازدواج اسلامی اهل سنت خوردن داره.
و بعدم به عمه زیبا تعارف کردم اون هم با گفتن: هزار چشم حسود بترکه. بالاخره چایش رو را برداشت و ازدواج موقت در اسلام اهل سنت بدون حرف فقط گفت: - ممنون دخترم. و در آخر ازدواج اسلامی اهل سنت چه حکمی دارد با چشم های وزغیش زل زده بود بهم از بس بی حیاس این پسر کاش همین استکان ازدواج اسلامی اهل سنت مانده را روی صورتش میریختم تا چشماش به حق پنج تن از کاسه درآد!
ازدواج اسلامی اهل سنت را برداشت و مرسی نثارم کرد و تهشم یه خانمم چسبوند. یعنی میزدم لهش می کردم خونش حلال بود!
انگاری رویا هم کلمه خانمم را شنیده بود که با چشم هاش برای ازدواج اسلامی اهل سنت با زن شیعه خط و نشون میکشید. از بس گوشه ای این دختر تیز بود. عزیزم میدونی که من «: شقایقم را هم که آدم حساب نکردم البته تعارفم میکردم میگفت ». ازدواج اسلامی اهل سنت نمیخورم بازم قهوه بود یه چیزی همین که تعارف نکردم بهش بهتر. پیش رویا روی مبل جا گرفتم ولی نگاه سنگین ازدواج اسلامی اهل سنت با زن شیعه اذیتم میکرد؛ واقعا ازدواج موقت در اسلام اهل سنت قصد داره من رو به ازدواج اسلامی اهل سنت با شیعه بده؟
ازدواج اسلامی اهل سنت با شیعه که اندازه موهای
ازدواج اسلامی اهل سنت با شیعه که اندازه موهای سرش دوست دختر داشت و شایدم داره!
ازدواج اسلامی اهل سنت با شیعه که دائم دنبال خوش گذرونی و دختر بازی مگه میتونه تکیه گاه بشه؟!
غیر ممکن! ازدواج موقت در اسلام اهل سنت فکر میکنه اگر با ازدواج اسلامی اهل سنت و شیعه ازدواج کنم آبروی از دست رفته ام رو میتونه برگردونه ولی کدوم آبرو؟!
مگه من برای مردم زندگی میکنم! با صدای عمه زیبا نگاهم به سمتش کشیده شد که گفت: - خب دیگه داداش الان که جمعمون جمعِ، فردا اگه اجازه بدین ازدواج اسلامی اهل سنت و شیعه بیاد دنبال حوری و باهم برن آزمایشگاه و از اون طرفم دنبال عاقد و مراسم عقد باشیم.
بابا هم سری به معنی فهمیدن تکون داد و گفت: - من حرفی ندارم؛ هرچه زودتر بهتر. راستی آبجی یه ماشینم خریدم فقط مونده ازدواج اسلامی اهل سنت و شیعه بیاد سند رو امضاش کنه تا رسما بشه به اسمش خلاصه هر چی باشه آبروی دایی شو داره میخره کم چیزی نیست! خونه رو هم بعد عقد میزنم به اسمش!