بعد روز مرد ۱۴۰۲ رو پای خودم ایستادم و زندگیمو ساختم... رابطه ام با پدر و مادرمو، خودم تک و تنها و با زحمت، از اول کوبیدم و درستش کردم و بزرگ شدم... بزرگ فکر کردم و حاال شدم این! روز مرد: - االن کامال متوجه شدم... راستش سهیل و روز مرد امسال رو قاطی کردم... سهیل همونیه که بی هیچ دلیل گذاشت و رفت! و روز مرد ۱۴۰۲ همینه که اونروز به خاطر لیال باهاش دعوا کردی! . . . .
روز مرد مبارک ولی من یه چیزیو نفهمیدم...
تایید کردم. روز مرد مبارک ولی من یه چیزیو نفهمیدم... درباره ی... اون شعر...؟...: - یه روز قبل این که سعیدو ببینم همون شعرو واسم فرستاده بود... که بعد تموم شدن رابطمون دیدمش... روز مرد پس از مدتها دوباره روز مرد امسال... روز مرد کی هست دست خودم نیس که یهو حالم بد میشه... دوباره شروع کردم به حرف زدن. بیرون ریختن حرفایی که سالها تو سینه ام مونده بود و روی هم جمع می شد و من رو می سوزوند. باید همشون رو امروز می ریختم روز مرد مبارک... همه رو... ازشون خسته شده بودم.: - من امروز همش چشمام پر اشک بود...
روز مرد ۱۴۰۲ نشون میدادن همش ریز ریز گریه می کردم وگفتم یا میدم به دادم برس... ولی انگار این گریه ها اثر نمیکنه... التماس ها اثر نمیکنه... انگار هیچی اثر نداره... من اون موقع که با روز مرد امسال حرف می زدم... اینقدر آروم بودم... که حتی سهیل میگفت تو بامن حرف میزنی خیلی آرومی... از آرامشت آدم جا میخوره...با روز مرد کی هست حرف میزدم دلم می خواست کنارم بود... هیچی نگم... فقط از حضورش آروم شم... مسخره ام... خیلی... وقتی بود خیلی خوب بود... فقط چند روز بود... ولی... االن پشیمونم... من گناه کردم... تاوانش دادم... این روز مرد ۱۴۰۳ سخت بود و هنوزم اثراتش هست... بعد اون همیشه از معذرت خواستم و سعی کردم جبران کنم... چقدر من حسرت به دلم... دیوونه شدم روز مرد کی هست...
یه عمر میامد روز مرد ۱۴۰۲ نگاهش میکردم
تجربش داره دغم... میده... حسرت شده... نفسم بند آورده... من نمیگم دیگه کی باشه... میگم فقط یه مرد میخوام...یه عمر میامد روز مرد ۱۴۰۲ نگاهش میکردم دلم... روز مرد میرفت... یه وقتایی اینقدر همه وجودم درد می گیره همش میگم من دارم می میرم... این زندگی دوست ندارم... هیچیش... دلم دیگه مرد نمیخواد... دلم سهیل هم بارون، عطر نفسهات _ روز مرد امسال نمیخواد... دلم فقط آرامش میخواد... دلم به جای آروم با یه بغل آروم تر میخواد... دلم نوازش میخواد... روز مرد چه تاریخی است... من چرا اینطور شدم... اصال نمیفهمم چه مرگم...
گاهی میشینم جلو اینه خودم دعوا میکنم... روز مرد کی هست تا میان همش فکر میکنم گریه میکنم... از خودم بدم میاد... روز مرد ۱۴۰۳ من خیلی تنها تر از قبل شدم... دیگه دلم هیچی نمیخواد... اینقدر خودم سرکوب کردم... همه جوره... دیگه جون برام نمونده... دیگه اشکام به اراده من نمیان... از گوشه چشمام سر میخورن میرن... کار خودشون میکنن... عاطفه: - روز مرد دلم... نگو دختر... این حرفا چیه... نکنه چیزیت بشه... محدثه اشتباهی که تو کردی اشتباه خیلی از نوجوون. هاست.. . حتی خود من.. . منم اشتباه کردم و پشیمونم.. . روز مرد ۱۴۰۳ به سر انجام میرسه و بعضی به داغون شدنِ روح و زندگی آدم ختم میشه.. . که من جز دسته اولم و متاسفانه روز مرد چه تاریخی است دسته دوم.. . ولی این آخر راه نیست.. . می فهمم حالت چقد بده.. .