ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل مریم
مریم
45 ساله از تهران
تصویر پروفایل اسماعیل
اسماعیل
33 ساله از ورامین
تصویر پروفایل سحر
سحر
32 ساله از ری
تصویر پروفایل مرجان
مرجان
44 ساله از تهران
تصویر پروفایل احمد
احمد
43 ساله از خرم آباد
تصویر پروفایل مهیسا
مهیسا
29 ساله از قم
تصویر پروفایل سعید
سعید
36 ساله از کرج
تصویر پروفایل تینا
تینا
36 ساله از تهران
تصویر پروفایل شیوا
شیوا
35 ساله از زنجان
تصویر پروفایل افسانه
افسانه
38 ساله از کرج
تصویر پروفایل سعید
سعید
37 ساله از یزد
تصویر پروفایل سارا
سارا
41 ساله از تهران

ثبت نام کارشناسی ارشد

ثبت نام کارشناسی.: - علی آقا. ثبت نام کارشناسی ارشد بدون کنکور خواهری ؟.. .: - تورو برگرد.. . سکوت کرد.: - ببخشید.. . نشستم زمین و زار زدم.: - ببخش منو.. .

ثبت نام کارشناسی ارشد - کارشناسی


تصویر ثبت نام کارشناسی ارشد

گوشیو گذاشت رو گوشش. ثبت نام کارشناسی علی یا همین االن باهام تماس می گیری یا روزگارتو سیاه می کنم.. . گوشیو پرت کرد رو اپن. اشکام رو پاک کرد. گوشیش زنگ خورد. شیرجه زدیم روی اپن. خودش بود.. . ثبت نام کارشناسی زهرمار و جونم.. . احمق این اداها چیه درمیاری ؟.. . عین پسر بچه های تخس همه رو جون به سر کردی.. بسه دیگه.. . تموم کن مسخره بازیتو.. . گریه می کردم و خیره به ثبت نام کارشناسی ارشد ۱۴۰۲ بودم. گوش می داد.. . نمی دونستم چی داره بهش میگه.. . ولی محمد آروم شد و دیگه داد و بیدا نکرد.. . فقط گوش می داد.. . اشکام عین سیل می ریخت. ثبت نام کارشناسی نگاهم می کرد و نمی دونست چیکار کنه بین ما دوتا! نمی دونست از دست کدوممون حرص بخوره.. .

ثبت نام کارشناسی ارشد بدون کنکور رو گوشش بود. رفتم جلوتر. مقابلش ایستادم و زل زدم بهش. خیره بود به اشکام و هر از گاهی یه چیزی به علی می گفت. بینی ام رو با دستمال گرفتم.: - چی میگه ؟.. . بینی مو کشیدم باال. ثبت نام کارشناسی ارشد ۱۴۰۲ دوباره ریخت. دست راستش رو آزاد بود باال و اشکام رو گرفت. بعد روی گونه ام متوقفش کرد و انگشتاش رفت ال به الی موهام. لبش رو گاز گرفت. زمزمه کرد ؛ محمد: - گریه نکن.. بدتر گریه ام گرفت.: - چی میگه ؟.. . نمی خواد بیاد نه ؟.. . گند زدم ؟.. .. سرم رو چسبوند به سینه اش.. .

محمد: - ثبت نام کارشناسی ارشد ۱۴۰۳.. .. آره.. . داره گریه می کنه.. .. نه فقط االن.. . هر روز کارش همینه.. . خیلی خب.. . گوشی.. .. از خودش جدام کرد. دستاش رو گذاشت روی شونه هام و بهم نگاه کرد. روی گونه ام رو بوسید. گوشی رو گرفت طرفم. گرفتم و روی گوشم گذاشتمش.

ثبت نام کارشناسی ارشد وزارت بهداشت نگفتم نمی خوا

الو.. . ثبت نام کارشناسی ارشد وزارت بهداشت نگفتم نمی خوام چشمای آبجیم مثل بارون شه ؟.. . ثبت نام کارشناسی.: - علی آقا. ثبت نام کارشناسی ارشد بدون کنکور خواهری ؟.. .: - تورو برگرد.. . سکوت کرد.: - ببخشید.. . نشستم زمین و زار زدم.: - ببخش منو.. . ببخشید.. . ببخش.. . ثبت نام کارشناسی ارشد ۱۴۰۳ آبجیه من آروم باش! . . . چرا اینطوری می کنی ؟.. . تو کاری نکردی!! ثبت نام کارشناسی ارشد وزارت بهداشت مقابلم روی پاش نشست.

 فکر کردم اینطوری کمکت می کنم.. . علی: - منم فکر می کردم دارم کمکت می کنم.. . خوب می دونستم ماجرای کارت عروسی رو می گه.: - ولی من خراااب کردممم.. .. ثبت نام کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد منم خراب کردم من باعث جدائیتون شدم.. .

ثبت نام کارشناسی ارشد ۱۴۰۳ خب

ثبت نام کارشناسی ارشد ۱۴۰۳ خب.. . من هم از هم جداتون کردم.. .: - ولی شما کاری نکردی.. . من خودم رفتم.. . علی: - منم خودم رفتم خواهری.. . غیر اینه ؟.. .: - اینقدر اذیتم نکن.. . شما درستش کردی.. . من رو برگردوندی.. . " ثبت نام کارشناسی ارشد ۱۴۰۲" خواستی برگردی.. . ثبت نام کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اره.. . ولی بعد اینکه تو کالفه بودم.: - خب چرا شما نمیخوای ؟.. . سکوت کرد. اشکام رو پاک کردم. ثبت نام کارشناسی ارشد ۱۴۰۳ برم گردون.. . فصل چهارم « ثبت نام کارشناسی ارشد بدون کنکور » اومدم تو حیاط. جایی که باید وا میستادم، ایستادم. تو این چند روز، اکثر ساعتهام همینجا تو حرم، کنار بانو، می گذشت. اون روزی که مامان با داد و بیداد از خونه انداختم بیرون، که ثبت نام کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد و بال پاشو برو پیش داداشت و عین مرده متحرک شدی، راستش اصال میل و حوصله اش رو نداشتم.

مطالب مشابه