ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل مرجان
مرجان
44 ساله از تهران
تصویر پروفایل اسماعیل
اسماعیل
33 ساله از ورامین
تصویر پروفایل تینا
تینا
36 ساله از تهران
تصویر پروفایل سعید
سعید
36 ساله از کرج
تصویر پروفایل امیر
امیر
39 ساله از تهران
تصویر پروفایل سحر
سحر
32 ساله از ری
تصویر پروفایل ناصر
ناصر
44 ساله از تهران
تصویر پروفایل مهیسا
مهیسا
29 ساله از قم
تصویر پروفایل سارا
سارا
41 ساله از تهران
تصویر پروفایل احمد
احمد
43 ساله از خرم آباد
تصویر پروفایل شیوا
شیوا
35 ساله از زنجان
تصویر پروفایل سعید
سعید
37 ساله از یزد

دانشجویان ایرانی

دانشجویان بهزیستی زخم بزن، بلکه دانشجویان ایرانی دانشگاه هاروارد سینه از اشتیاق بیفتد! اگه قبل این ممکن بود... دیگه نیست که دل بکنم... رفت سمت خروجی دانشگاه

دانشجویان ایرانی - دانشجویان


تصویر دانشجویان ایرانی

آره متنفرم... از همه ی این نگاه هایی که دور و برمونه! . . . از دانشجویان هیچ وقت نمی تونین یه آدم عادی باشین... از اینکه معمولی ترین کارتون هم همه رو رو دور و برتون جمع می کنه... از مشهور بودنتون متنفرم... از شغلتون... از حرف زدنت... از خودت... از همه چیت! . . . دست از سرم بردار!!! . . . . دانشجویان دانشگاه تهران زد. دانشجویان: - فقط همین ؟... مغزم داشت سوت می کشید. می ترسیدم که سکته کنم. اینهمه فشار برام واقعا خارج از ظرفیتم بود... واقعا! : - نه... فقط همین نیست! . . . هزار تا دلیل دیگه هم دارم که چنتاشو میگم... دانشجویان دکتری دانشگاه تهران حقتونه که بدونید... از اینکه بدون اجازه ی پدر و مادرم داری باهام حرف می زنی متنفرم! . . . از اینکه با یه بار دیدنم اومدی طرفم حالم به هم می خوره... دانشجویان خودت پا پیش گذاشتی متنفرم و دلیلشو هم می دونم... آره... اومدی بازیم بدی... یه مدت براندازم کنی ببینی خوشت میاد یا دانشجویان دکتری دانشگاه تهران ؟...

بعد حاال اگه خواستی! قدمهای دیگه ات رو برداری... جنس شماها رو خوب می شناسم... اومدنت اینجا چه دلیل می تونه داشته باشه جز بردن آبروی من ؟... من بی کس وکار نیستم دانشجویان پزشکی... اگه با وجود شهرتت برات مهم نیس پشت سرت چی میگن... برای منه معمولی مهمه! . . . بیشتر ازونی که فکرشو کنی! . . . من بی کس و کار یستم که فکر کنی می تونی بدون اجازه، حرفای مسخره عاشقونه تحویلم بدی و فکر کنی االنه که تشنج کنم چون یه مجری!!! بهم پیشنهاد داره! . . . من خانواده دارم... دانشجویان پزشکی دیگه حتی بهت اجازه نزدیک شدن به اونا رو هم نمیدم... برو... انگشت نمام کردی ؟... نوش جونت... حاال برو... برو... برو.... قلبم تیر می کشید. بزور خودم رو کشوندم روی نیکت و نشستم. رفت! . . .

دانشجویان دکتری دانشگاه تهران ریخت

دانشجویان دکتری دانشگاه تهران ریخت... بایدم می رفت... تا حاال آدمی به بی ادبیه من دیده بود ؟... کارم خییلی زشت بود! . . . باز انتقام یکی رو از کسی دیگه گرفتم... قلبم درد می کرد. نگام می کردن... همه... اشکام فقط سر می خوردن روی گونه هام! کی ازم اجازه می گرفت که دانشجویان ایرانی دانشگاه هاروارد بخوان بگیرن ؟... حالم ازین رسوایی هم به هم میخورد. اشکهام رو پاک کردم. باز دانشجویان می اومد سمتم... دیگه عصبانی نبودم... هر چی حرص داشتم رو خالی کرده بودم. یه شکالت و یه بطری آب گذاشت کنارم. نگاهم نکرد. رد می شد و زمزمه اش رو می شنیدم. دانشجویان بهزیستی زخم بزن، بلکه دانشجویان ایرانی دانشگاه هاروارد سینه از اشتیاق بیفتد! اگه قبل این ممکن بود... دیگه نیست که دل بکنم... رفت سمت خروجی دانشگاه! بطریو مثل عزیزترین چیز زندگیم بغل کردم و به زور خودمو نگه داشتم تا برسم به گلزار دانشجویان دانشگاه تهران!

مثل همیشه خلوت بود! خودم رو انداختم رو سنگ مزارش و ضجه زدم.: - من خیلی دختر بدیم... خیلی... بهم حق بدید... می ترسم...

دانشجویان ایرانی دانشگاه هاروارد ببخشه

از پسرایی که خودشون میان جلو... بد قضاوتش کردم... میدونم... دانشجویان ایرانی دانشگاه هاروارد ببخشه... ولی می ترسم از بازیچه شدن... از شکست... خب چیکار می کردم ؟... اونه کلی دختر تو عمرش دیده... چرا من ؟... اونم منی که نمیشناستم ؟... دانشجویان بهزیستی می خواستم ناز کنم... که منتمو بکشه... ولی خراب کردم... نمی دونم دلیل بد اخالقیم کدوم یکی بود؟... شایدم دانشجویان دانشگاه تهران همه ی اتفاقای عمرم دلیلش بود... فقط می دونستم حالم بده... خیلی بد... از حال رفتم. سه روز تو بیمارستان بستری بودم. چی قضیه رو بدتر می کرد ؟... دانشجویان ایرانی دانشگاه هاروارد موقع عادت ماهیانه ام بود... ضعیفتر شده بودم و سه روز مدام زیر سرم بودم و میلی به کوچکترین غذایی نداشتم.

مطالب مشابه