- هم فرم ازدواج و هم فرم ازدواج موقت یهو ایستادن. عاطفه خودشو کشید بیرون از حصار همسرش. مانتو و مقنعه اش رو صاف کرد. یه نگاه چپ به هردوشون انداخت. دستمو کشید و دوتایی رفتیم! لبخندم رو نمی تونستم جمع کنم! عاطفه: - کوفت!! قورتش دادم.: - ببخشید! فرم ازدواج همه بدنم کبود شد.. پشت سرم رو نگاه کردم. علی هم به جمعشون اضافه شده بود و می خندید. ای زهرمار! فقط به ما رسیدنی اخمول خانِ اعظم میشه! عاطفه: - باز افتادن به جون هم ؟... : - مثال فرم ازدواج موقت قهری ؟... نه بابا دارن... حرفم تو دهنم ماسید. زیرا... فرم ازدواج دائم بیایید منچچچچچ... بله! آقا میون کالممونو گل بارون کردن. فرم ازدواج آخه یکی نیس بگه منچ چار نفریه!!! هوار میزنه همه رو دعوت می کنه! . . .
- البته فک کنم با تو بود فقط... نیشگون محکمی ازش گرفتم. دادی زد که ترسیدم! عاطفه: - محدثه توام ؟... می کشمت به... مگه نمی دونی همه بدنم درد می کرد!!! دست انداخت از کناره آالچیق مگس کش رو برداشت. دوپا دیگه ام قرض گرفتم و الفرار. دنبالم می کرد. عاطفه: - فقط بذار گیرت بندازم!!! به تو که زورم می رسه!!! دویدم سمت فرم ازدواج موقت اینا. فریاد زدم. با خنده و بریده ؛: - آقا محمد بگیرینش! هنوز باهاشون فاصله داشتم و عاطفه بی خیالم نمی شد. یهو فرم ازدواج آسان بلند زد زیر خنده. نگاهم ناخودآگاه رفت سمتش. چقد قشنگ می خندید. سرعتم کم شد.
- موهای تقریبا بور... پوست سفیدش زیر نور آفتاب برق می زد... چشای سبزش چه برقی داشت... حس کردم این برق از سلول به سلول بدنم رد شد و به پام رسید. پام پیچ خورد و جلوی دستای علی که غیر ارادی برای کمک باز شده بود، فرم ازدواج دانشجویی زانوهام، خوردم زمین. عاطفه بهم رسید.
فرم ازدواج دائم وای محدثه چی شدی ؟
فرم ازدواج دائم وای محدثه چی شدی ؟... هنوز قلبم تند میزد. فرم ازدواج آسان زانو زد مقابلم. علی: - محدثه خانوم خوبین ؟.. . طوریتون شد ؟.. . سرمو باال گرفتم. آخ.. . من چم بود ؟.. . قلبم تیر می کشید. چشام پر شد. فرم ازدواج زخمی شدین ؟.. . این چهره نگران به خاطر من بود ؟.. . زخم ؟.. . درد؟.. . حالت مستی رو درک نکردم ولی فک کنم به همین حال االنم می گفتن.. . آخه چرا اینطور شدم ؟.. . باید فرار می کردم.. . نه این کسی نبود که بخوام باهاش زندگیمو سر کنم.. . نه.. . من اینو نمی خوام.. . دستپاچه از جام بلند شدم.: نه.. . نه.. . پا به فرار گذاشتم. بلند خندیدم. یه خنده برای نابود کردن بغضم.
فرم ازدواج مجدد از سرم
برای پروندن فرم ازدواج مجدد از سرم فرم ازدواج معلولین اگه تونسی بگیر. .. فرم ازدواج دائم بترکییییی. .. سکتم دادی. ... آخ مجازاتت دوبرابره!!! واستاااااا. .. دوید سمتم. چیزی نمونده بود مانتومو بگیره که درختی رو دور زدم و دوباره برگشتم سمت بچه ها! ولی چرا نزدیک اون قسمت شدنی پاهام شل می شد ؟. .. اینبار عاطفه خورد زمین. بالفاصله بلند شد و باز دنبالم کرد. ولی سرعت قدمای من کم و کمتر می شد. .. حتی با وجود اینکه به چشمام اجازه ی نگاه به سمت اون میوه ی ممنوعه رو نمی دادم! عاطفه: - فقط واستا. .. فرم ازدواج دائم: - عه بسه دیگه!!! ده بار خوردین زمین! تموم کنین! فرم ازدواج معلولین همونطور که نفس نفس می زد و می دوید جوابشو داد. فرم ازدواج دانشجویی اختیار. .. دارین. .. از صبح که خودتون. .. عنایت. .. می فرمودین.