ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل ونوس
ونوس
39 ساله از شهرکرد
تصویر پروفایل مینو
مینو
49 ساله از تهران
تصویر پروفایل پریسا
پریسا
34 ساله از شهریار
تصویر پروفایل امین
امین
37 ساله از تهران
تصویر پروفایل بهروز
بهروز
42 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل سارا
سارا
41 ساله از تهران
تصویر پروفایل سحر
سحر
32 ساله از ری
تصویر پروفایل جانان
جانان
33 ساله از تهران
تصویر پروفایل تینا
تینا
36 ساله از تهران
تصویر پروفایل امیر
امیر
38 ساله از تبریز
تصویر پروفایل مرجان
مرجان
44 ساله از تهران
تصویر پروفایل داود
داود
58 ساله از تهران

فرم وام ازدواج جدید

فرم وام ازدواج بانک مل دیوونه!!! فرم وام ازدواج بگم شام دعوتیم! در زده شد. آقایی وارد اتاق شد. کیک و قهوه رو گذاشت روی میز. ازش تشکر کردم و رفت.

فرم وام ازدواج جدید - فرم وام ازدواج


تصویر فرم وام ازدواج جدید
  1. خب اینو نگو که. .. فرم وام ازدواج جلو. یه قدم رفتم عقب. فرم وام ازدواج بانک مل: - چی بگم ؟. ..: - همون بگو همسرم بود، کار داشت اینجا. .. محمد: - چشم. ..: - محممممممد ؟ نفس عمیقی کشید. محمد: - جونم ؟. .. آخه یکی نیست بگه وسط سالن، وقت دلبریه احمقِ نخودمغز! جای هیچی رو بلد نیستی. : - فرم وام ازدواج بیام تو کالس ؟. .. فرم وام ازدواج بانک مل: - االن با این وضعیت ؟. .. تو بیای درس دادن یادم می مونه ؟. .. لبام رو غنچه کردم. : - خب یعنی به محض رفتم تو کالس منو فراموش می کنی ؟.اومد جلوتر.
  2. محمد: - عاطفه!!!! خندیدم. : - باشه ببخشید. .. برو. .. بارون، عطر نفسهات _ هاوین امیریان رفتم تو اتاقش و در رو بستم. یکم بعد از صدای پاش فهمیدم که رفته. در رو باز کردم. تو سالن نبود. دوباره برگشتم تو اتاق و نشستم پشت میزش. کلی خندیدم. یهو کوبیدم تو سرم. : - فرم وام ازدواج بانک مل دیوونه!!! فرم وام ازدواج بگم شام دعوتیم! در زده شد. آقایی وارد اتاق شد. کیک و قهوه رو گذاشت روی میز. ازش تشکر کردم و رفت. بین کتابا و وسیله های فرم وام ازدواج۱۴۰۲ گشت زدم و از خودم پذیرایی کردم.
  3. کالسش رو کمی بیشتر از چیزی که تو برنامه نوشته بود طول داد و باالخره اومد. اومدنش مصادف شد با یکی دیگه از هم اتاقیاش. از جاش بلند شدم و سالم و احوالپرسی کردم و یه سری تعارفات معمول رد و بدل شد.

فرم وام ازدواج بانک: - بریم خانوم ؟

فرم وام ازدواج بانک: - بریم خانوم ؟ ازجا پریدم. : - بله بله. .. کیفمو برداشتم و با خداحافظی به سمت در رفتیم. در رو بست و راه افتادیم. : - دیر اومدی. .. فرم وام ازدواج۱۴۰۲: - آخه ده دقه از وقت کالسشون به خاطر توی وروجک از دست رفت، باید کل ساعتی که برام نوشته شده رو درس میدادم. ..: - اینطوری که دانشجوهات گناهاتو می شورن بس که بد و بیراه بارت می کنن. .. فرم وام ازدواج بانک مل: - عیب نداره فرم وام ازدواج بانک. .. مهم اینه که ما از وظیفمون تخلف نکنیم. ..

دعوت فرم وام ازدواج رو براش می گفتم

بقیه راه رسیدن تا ماشین رو یا نگاهم کرد، یا با اطرافیان سالم و علیک کرد و من هم در بین سالماش لحظه ها رو شکار می کردم و دعوت فرم وام ازدواج رو براش می گفتم. نشست پشت فرمون، کمربندامونو بستیم. فرم وام ازدواج۱۴۰۲: - مامان کوچولوی من چطوره ؟. ... چشمام گرد شد.: - فرم وام ازدواج بانک ؟. .. خندید و راه افتاد. محمد: - بابا یه رحمی به من بکن... سی سالم شدا!!! : - می ترسم فرم وام ازدواج۱۴۰۲! بارون، عطر نفسهات _ هاوین امیریان محمد: - از ؟. .. خب میدونی... من باید از لحظه اولی که تو وجودم نقش بست مراقب رفتارام باشم... مراقب تک تک کارام... تک تک حرفایی که از دهنم بیرون میاد... لقمه هایی که میذارم دهنم... فکرام و نگاهام و خالصه همههه چی... شنیدم... فرم وام ازدواج بانک خیلی زیاد که تک تک اینا رو بچه تأثیر میذاره... تک تک اعمال مادر... من در حدی نیستم

مطالب مشابه