علی: - یک... دو... سه... قرعه كشي و محمد: - بارون، عطر نفسهات _ هاوین امیریان با من... شونه به شونه ی بارون تو دل شب تو خیابون دیوونگی کن باز بیا با من... شونه به شونه ی بارون تو دل شب تو خیابون دیوونگی کن باز " پرستیدنی بود، که با تموم رو سیاهی هام... قرعه كشي مثل بارون روی سرم می ریخت. " نی نی هامون تو دست قرعه كشي انلاين اومدن تو. من... اینا بچه های منن... از وجود من... چجوری شکرت کنم ؟... آروم دوتاشونم داد بغلم. یه چیزی تو همه وجودم تزریق شد... اسمش چی بود ؟... نمی دونم چی بود قرعه كشي ليگ قهرمانان اروپا... قرعه كشي اينستاگرام سلول به سلولم داشت تغییر میکرد. تغییر دونه به دونه اشون رو داشتم حس می کردم. دستام پشت گردناشون بود.
قرعه كشي زمزمه وار از اعماق وجودم خارج شد
صورتاشون رو چسبوندم به دو طرف صورتم... قرعه كشي زمزمه وار از اعماق وجودم خارج شد. و از پشت سرم، تکرار همین جمله با صدای زیبای قرعه كشي رايگان اينستاگرام... با لبخند نگاهش کردم و چشمای پر شده ی مرد پر از احساسم رو دیدم... و لبخند برادرم رو... و اشکای زن داداشم رو که حسم رو می فهمید... لبم رو نزدیک گوشاشون کردم. قرعه كشي انلاين کنارم نشست.: - اجازه هست اولین حرفایی که می شنون رو بگم ؟... قرعه كشي اينستاگرام ما سه تا مهرشماست... قرعه كشي به انگليسي چیه ؟... ما سه تا ؟...
لبخند عمیقی زدم. دهنم رو به گوشای کوچولوشون نزدیک کردم و با ذره ذره ی وجودم حس گرفتم. بارون، عطر نفسهات _ هاوین امیریان: . . موالی من.. ... فرزندانم را... قرعه كشي... یاری... قیام تو می کنم... آن ها را برای ظهور نزدیکت... برگزین... و حفظ کن... سرم رو بلند کردم. هر سه شون با خنده نگاهم می کردن لبخندا عمیقتر شد.: - االن دارین مسخره ام می کنین؟.. . علی: - نه قرعه كشي به انگليسي.. .: - آخه همیشه عاشق این جمله بودم.. . قرعه كشي انلاين حاال اجازه می دی با پدرشون آشنا شن؟.. . همه خندیدن. آروم بغشلون کرد. نگاهشون کرد و پیشونی هر دو رو بوسید.: - خوش اومدین.. . خم شد در گوششون چیزی گفت که من شنیدم. قرعه كشي اينستاگرام تا اومدن قرعه كشي رايگان اينستاگرام جانشینش ولی شماست.. . مبادا دهن باز کنه و حرفش رو زمین بمونه ؟! . محدثه یکیشون رو بغل کرد و علی اون یکی جوجمو. باالخره یکی پیدا شد منم بتونم جوجه صداش کنم
اسم قرعه كشي ليگ قهرمانان اروپا باشه
محمد: - همیشه دلم می خواست اولین اسمی که بچه هام میشنون اسم قرعه كشي ليگ قهرمانان اروپا باشه.. . ولی وقتی گفتی من بگم.. . فهمیدم باید بهت اعتماد کنم و الحق که درستترین کار رو کردم.. . محدثه: - چطور مگه ؟.. . قرعه كشي اينستاگرام بهم یاد یاد اولین اسمی که می شنون باید اسم امام حی و حاضرشون باشه.. . چون سربازاشیم.. . چون همه مردم قرعه كشي به انگليسي گذشته رو بیشتر دوست دارن.. . چون اونا رو هر طور بخوان تفسیر می کنن.. . ولی قرعه كشي رايگان اينستاگرام زمانشون رو باید فرمان ببرن!!! . . . علی: - االنم که خواهری امر به فرمان بردن داد! . . . خندیدیم. علی پسرم رو نزدیک محدثه برد و آورم دم گوشش پچ پچ کرد. با لبخند نگاهشون می کردم. خیلی به هم می ومدن.. .