مترجمی بود که به جستجوی کاربران آغاز نو کمک کرده بود که گورستان های پرسنل جستجوی کاربران آغاز نو را که در ساختمان راه آهن جان خود را از دست داده بودند پیدا کنند. این همان مردی بود که با پدر باب مکاتبه مستمر داشت. وقتی من این مقاله را مطالعه میکردم یک نوع خوشی و رضایت غریبی در خودم احساس کردم. یک عکس هم ضمیمه مطالب مقاله چاپ شده بود. یک مرد کوچک اندام ژاپنی جستجو کاربران آغاز نوز به پشتی یک صندلی در جلو یک دیوار و کنار چند عکس تکیه داده بود. در صورت این مرد لبخندی مشاهده نمیشد و پیدا بود که با درد و رنج بیگانه نیست. این صورت یک مرد هفتاد و یکساله مریض احوال بود ولی عکس هایی در کنار او مشاهده میشد که صورت زمان جوانی او را مشخص میکرد.
این مقاله ذکر میکرد که چگونه ناگاسه قسمت اعظم زندگی خود را وقف اصلاح بد رفتاری ژاپن با جستجو کاربران آغاز نو کرده و چگونه او داوطلبانه به گروه جستجوی کاربران آغاز نو برای پیدا کردن قبور آنها در امتداد خط آهن پیوسته بود. او با وجودیکه ناظر بود که جستجوی کاربران همسریابی آغاز نو را سوار قطار کرده و برای ساختن راه آهن اعزام میکنند خودش شخصا هرگز قبل از پایان جستجوی کاربران همسریابی آغاز نو بر روی این خط آهن مسافرت نکرده بود. فقط بعد از جستجوی کاربران همسریابی آغاز نو در معیت گروه جستجوی کاربران آغاز نو در امتداد این خط آهن اجساد جستجو کاربران آغاز نور را که بطرز دسته جمعی و سرسری دفن شده بودند ملاحظه کرده بود. شنیده شده بود که در آن مسافرت ناگاسه گفته بود که از آن به بعد تصمیم دارد که تمام عمر خود را وقف خاطرات جستجو کاربران آغاز نور بکند که در ساختن این خط آهن جان خود را از دست داده بودند.
خاطره مشخص از جستجو کاربران آغاز نود
این همان مردی بود که من از طریق پدر باب اسم او را شنیده بودم و میدانستم که با او در تماس است. ولی این تمام داستان نبود. در این مقاله ذکر شده بود که این مرد ژاپنی از ناراحتی قلبی رنج برده و چندین مرتبه به حمله قلبی دچار شده است. او به خبرنگار روزنامه گفته بود که هر بار که با او حمله قلبی دست میدهد یک خاطره مشخص از جستجو کاربران آغاز نود در مقابل چشم او ظاهر میشود که در آن یک جستجو کاربران آغاز نو را بجرم داشتن یک نقشه به فجیع ترین وضعی شکنجه میکنند. یکی از کارهایی که انجام میدادند مقدار زیادی آب با فشار روی دهان و بینی او ریخته تا حدی که او تقریبا خفه شده و بحال اغما بیافتد. او ادامه داده بود: " ناراحتی ناشی از حمله قلبی برای من بعنوان عضوی از ژاپن بمثابه این بود که تلافی بلاهائی که بسر آن جستجو کاربران آغاز نو آوردیم حالا پس میدهم. " من در آن صبح زود در آشپزخانه جستجو کاربران آغاز نوز چیزی نگفتم و شاید کوچکترین عکس العملی از خودم نشان ندادم.
ماسک همیشگی بصورتم بود و همه درد و رنج مرا پنهان میکرد. من در مسیر بر گشت به خانه بار ها و بارها این مقاله را مطالعه کردم. من حالا میدانستم که این همان مرد ی بود که من سالیان سال به دنبالش بودم. صورت او صورت پیر شده همان مترجمی بود که با جستجو کاربران آغاز نو جزء در کار شکنجه من همکاری میکرد. او در باره من صحبت میکرد و با رعایت احتیاط اعتراف کرده بود که در موقع شکنجه دادن من آنجا حضور داشته است. من بنوعی احساس پیروزی میکردم چون بعد از اینهمه سال موفق شده بودم که او را پیدا کنم. من هویت واقعی او را میدانستم در صورتی که او از زنده بودن من اطلاعی نداشت.