ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل فریبا
فریبا
22 ساله از تویسرکان
تصویر پروفایل مریم
مریم
49 ساله از تهران
تصویر پروفایل حمیدرضا
حمیدرضا
37 ساله از نجف آباد
تصویر پروفایل سهند
سهند
35 ساله از لاهیجان
تصویر پروفایل محمدرضا
محمدرضا
54 ساله از رشت
تصویر پروفایل خدامراد
خدامراد
62 ساله از مشهد
تصویر پروفایل نوید
نوید
37 ساله از شمیرانات
تصویر پروفایل علی
علی
38 ساله از بابل
تصویر پروفایل شیما
شیما
39 ساله از شیراز
تصویر پروفایل نفس
نفس
21 ساله از تهران
تصویر پروفایل پروانه
پروانه
27 ساله از اردبیل
تصویر پروفایل پریسا
پریسا
28 ساله از تهران

مهمترین نکته در حکم ازدواج با خواهر ناتنی چیست؟

وای! داشتم هم از خجالت آب میشدم و هم از حرص میترکیدم؛ کورن بلانصبت! بقیه هم که به جای کمک کردن، زل زده بودند به حکم ازدواج با خواهر ناتنی

مهمترین نکته در حکم ازدواج با خواهر ناتنی چیست؟ - ازدواج


حکم ازدواج با خواهر ناتنی

از علایق هام کمی براتون بگم. حکم ازدواج با دو خواهر ناتنی از سن یازده سالگی ش روع به کشیدن نقاشی های رنگ روغن کرده ام؛ و تابلوهای زیادی از طبیعت و آدم ها کشیده ام؛ بعد از روزهای تلخم، یکی از حکم ازدواج با خواهر ناتنی رفتن به طبیعت و عکس گرفتن شده و در حال حاضر طرح های تبلیغاتی زیادی رو انجام میدم. حالا از این ها بگذریم؛ جونم بگه براتون از ظاهرم که نه خیلی چاق و نه لاغر هستم، چشم های قهوه ای رنگی که زیر نور خوشید به روشنی میزنه، البته این رو هرکسی متوجه نشده؛ ابروهای کمانی شکل، بینی متناسب صورتم و موهای حکم ازدواج خواهر و برادر شیری قهوه ای رنگی که عاشقشون هستم، دارم. کلا از بچگیم پدرم اجازه نمیداد موهام رو کوتاه کنم؛ ولی یکبار اینکار رو انجام دادم که مربوط به گذشته ی تلخم میشد.

حکم ازدواج با خواهرزاده ناتنی از این تعریف خوشم میاد

همه بهم میگن چشم های قشنگی دارم و حکم ازدواج با خواهرزاده ناتنی از این تعریف خوشم میاد. ام، حالا شدم مثل پنجه ی آفتاب. خوشگل کی بودم حکم ازدواج با خواهرزاده ناتنی؟ ببخشید که یکم خودشیفته تشریف دارم؛ ولی خوب آدم باید به خودش اعتماد به نفس بده، درست نمیگم؟ یه برای خودم تو آینه فرستادم و از سرویس بیرون زدم. از سرویس بهداشتی بیرون اومدم و یک نگاه به مغازه رو به رویی کردم و به سمتش رفتم. خودم رو توی شیشه اش که شبیه به آینه قدی بود، برانداز کردم. شلوار جین روشن کاغذی گشاد که هر دو طرف خط سفید داشتند، یک تیشرت نه خیلی کوتاه و نه حکم ازدواج خواهر و برادر شیری صورتی مخملی پررنگ، مانتوی صورتی گشاد خوشگلی که آستین هاش رو یه کوچولو به بالا تا داده بودم. وای که به چه سختی تونستم همین رو پیدا کنم. قرار شد وقتی رسیدم ایران، بلافاصله چند دست مانتو و شال بخرم. ای وای چقدر کفش آدیداس اسپرت سفیدم که تازه خریده بودم به تیپم میاومد.

قربون خودم بشم که تو مد تکم!

خخ، روی موهام هم با یک شال سفید سعی کردم بپوشونم نمیپوشیدم بهتر بود. راستش خیلی سخته برای کسی که سال ها شال سرش نکرده یک دفعه بخواد حجاب بگیره؛ اما از نظر حکم ازدواج با خواهرزاده ناتنی هر جایی حرمتی داره، به همین دلیل هیچ اعتراضی نداشتم و به این عقیده خودم احترام میذاشتم.

حالا بگذریم از اینکه خیلی ها ازدواج با دو خواهر ناتنی رو به خاطر این عقیده ام دست می انداختند. نه که خودشون خوبند؛ ایش! دقیقا پنج دقیقه گذشت و ازدواج با دو خواهر ناتنی تازه یادم اومد که باید به سراغ چمدون هام برم بله، وقتی غرق خودت بشی همین میشه.

خب، چمدون های صورتی گوگولی حکم ازدواج پدر و پسر با دو خواهر هم که رسیدن؛ به به! کف دست هام رو به هم مالیدم و رفتم جلوی ریل چمدون ها. آقا! چشمتون روز بد نبینه؛

تا خم شدم چمدون بزرگه رو بردارم، یکی از ناخون های نازنینم شکست؛

این حس الان حکم ازدواج پدر و پسر با دو خواهر رو فقط اون هایی درک میکنند

اونم ناخونی که چندین ماه مراقب بودم تا خوب رشد کنه. این حس الان حکم ازدواج پدر و پسر با دو خواهر رو فقط اون هایی درک میکنند که ناخن هاشون قرن به قرن رشد میکنه؛

البته الان خیلی بهتر شدند. دوباره اومدم خم بشم، تا چمدون هام رو بردارم که اینبار یک نرغولی به کتفم زد و حکم ازدواج با خواهر ناتنی مثل کتلت وا رفته روی زمین ولو شدم. وای! داشتم هم از خجالت آب میشدم و هم از حرص میترکیدم؛ کورن بلانصبت! بقیه هم که به جای کمک کردن، زل زده بودند به حکم ازدواج با خواهر ناتنی؛ ایش، سریع از جام حکم محرمیت دایی ناتنی شدم و به رو به روم نگاه کردم که چشمم خورد به یک عدد آقای نسبتا محترم و فهمیدم ایشون حکم ازدواج با خواهر ناتنی رو پهن زمین کردند. سریع لباس هام رو تکون دادم و شالم رو صاف کردم؛ اما در همین حین هم یکم هیز بازی در آوردم تا ببینم این آقای محترم، چه شکلی بودند؛ البته از روی کنجکاوی و دیدم که به به. کفشهای براق مردانه، شلوار کتان سرمه ای که بیشتر به مشکی میخورد، البته حکم ازدواج با دو خواهر ناتنی یه کوچولو کور رنگی دارم؛ خخ، پلیور مردونه که از یقه اش معلوم بود از زیر پیراهن مردونه پوشیده بود و در آخر یک اورکت شتری رنگ. یعنی حکم ازدواج با دو خواهر ناتنی میمیرم واسه این سبک تیپ های مردونه. هم خوشگل بود و هم جذاب؛ این رو به چشم هر کسی میگم بهجز حس خواهری.

مطالب مشابه