ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل ندا
ندا
39 ساله از تهران
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
36 ساله از تهران
تصویر پروفایل پریا
پریا
37 ساله از سنندج
تصویر پروفایل شیما
شیما
39 ساله از شیراز
تصویر پروفایل امیرعلی
امیرعلی
30 ساله از تهران
تصویر پروفایل سعید
سعید
45 ساله از رشت
تصویر پروفایل آرزو
آرزو
38 ساله از کرج
تصویر پروفایل سونیا
سونیا
42 ساله از تهران
تصویر پروفایل محمدرضا
محمدرضا
38 ساله از رشت
تصویر پروفایل سعید
سعید
40 ساله از تهران
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
37 ساله از بوشهر
تصویر پروفایل محمدرضا
محمدرضا
48 ساله از اصفهان

نرخ صیغه در سمنان

اه اه اه اینقدر بدم میاد از این صیغه در سمنان زنک بازیا. در هر صورت، گناه داره. بچه مال من نیست که مال دست من امانته. آخه صیغه سمنان وقت امانت بود؟

نرخ صیغه در سمنان - صیغه


صیغه در سمنان

اه اه اه اینقدر بدم میاد از این صیغه در سمنان زنک بازیا. در هر صورت، گناه داره. بچه مال من نیست که مال دست من امانته. آخه صیغه سمنان وقت امانت بود؟ فحش غلیظی به آراد دادم و سریع خوابم برد. آراد سر تا پام رو ورانداز کرد. بی توجه بهش، انگار که صیغه ساعتی در سمنان وجود نداره، به خوردن چاییم ادامه دادم. حرص خوردنش رو حس میکردم. اهمیت نمیدادم. آراد: پس کمکمون نمیکنی؟ توقع داری بکنم؟ گفتی خودت رو تسلیم کن، منم کردم. محکم با یک دست زد روی میز، طوری که از جا پریدم! برای اولینبار بعد از مدتها عصبانیتش رو دیدم: تو غلط کردی!

من رو مسخره کردی یا خودت رو؟ با اینکه از ترس چهار ستون بدنم داشت میلرزید گفتم: هر دو رو! تو من رو میخواستی که به دست آوردی! حماقته که توقع داشته باشی توی کشتن زنان صیغه ای در سمنان بهت کمک کنم! شوهرت؟ هه. صیغه ای در سمنان چون توله ش رو حامله ای دور برت داشته بین تو و اون خبریه؟ بین تو و اون هیچ صنمی نیست! هیچ وقت بین یه دود و یه آدم اونم از اون نوعش، رابطه ای به اسم زن و شوهری وجود نداره! صیغه موقت در سمنان یا این که جد و آبادت رو بیارم جلوی چشمت؟ میز عسلی رو بلند کرد و پرت کرد سمتم. وقتی برای زنان صیغه ای در سمنان دادن نداشتم.

همه صیغه ساعتی در سمنان رو به هم ریختی

پرت شدم گوشه اتاق. تو همه صیغه ساعتی در سمنان رو به هم ریختی! تنها کسی که نمیتونم بهش آسیب بزنم! تنها کسی که نتونستم دورش بزنم! گفتم بذارم زندگیت رو بکنی تا ازم دور باشی... نمیدونستم اون امین لعنتی اینقدر مهمه! به خاطر تو یه گروگان گرفتم از ترس اینکه بیشتر از اون گند نزنی به صیغه سمنان! با اون صیغه ای در سمنان که تو به اونا دادی، چارهای نداشتم جز اینکه رئیس و جکسون رو بکشم وگرنه اونا تو رو میکشتن! مجبور شدم نقشهای بریزم برای تغییر دادن نقشه! میدونی چند نفر صیغه ساعتی در سمنان ضد من شدن؟ تو باید کمکم کنی صیغه موقت در سمنان! مجبوری کمکم کنی!

اگه کمکم نکنی هم شوهرت، هم بچهت، هم خودت هم همه ی مردم این شهر به فنا میرین! صیغه در سمنان چشمهای قشنگش رو اینجوری پر خون ندیده بودم. چشماش قشنگ بود؟ آره قشنگ بود. اون قشنگترین مردی بود که دیده بودم. ولی نه به چشم ناپاک! من تمام این هفت سال غصه میخوردم که چرا همچین آدمی، با این همه استعداد و این همه زیبایی و شکوه، اینطوری به صیغه ای در سمنان کشیده شده. شاید اون توی من خواهرش رو میدید و من توی اون برادر رفیق واره ای میدیدم که هیچ وقت نداشتم! شاید اگه آراد نبود هیچ وقت دلم به حال دودها نمیسوخت.

خودم؟ خودم صیغه موقت در سمنان حیف نبودم. از منگی که در اومدم، تازه فهمیدم چی داره میگه. اونوقت من دارم به خوشگلیش فکر میکنم! کیمیا هم اومده بود توی اتاق. اونم داشت میلرزید! هیچ کس آراد رو صیغه ساعتی در سمنان اینجوری ندیده بود. به سختی بلند شدم و ایستادم. آراد دوباره داد زد: آره! بلند شو! اینجوری خصمانه نگام کن! تو که نمیدونی این سالها چه دردی میکشیدم! صیغه در سمنان همهی زندگیت رو کنار یکی دیگه دیدی؟ زنان صیغه ای در سمنان شده بری میدون تیر آدما، اوه یادم نبود تو دیگه خودت رو آدم حساب میکنی! صیغه سمنان شده بری جایی که پره از موجوداتی که ازشون متنفری، با یک کلت حرصت رو روی اون اسلحه خالی کنی و همهش تیرت خطا بره؟ میدونی چه قدر بچه بودم به تیراندازی صیغه در سمنان داشتم؟ اینقدر توی صیغه ای در سمنان امین رو کشتم و بچهت رو یتیم کردم که دیگه حالم از تیراندازی به هم میخوره!

مطالب مشابه