یه دیگ بزرگ و توش پر از وسایله برای پختن آش بردیم اونجا. اول همه وسایل رو چیدیم گوشه حیاط و فقط تو آشپزخونه قابلمه آش ماها بار گذاشته شد. وامهای ازدواج هر کدوم دستمال بستن سرشون و شروع کردن به کار.وام های ازدواج ۱۴۰۳ هم دستیار بودن و آخرا حیاطو اب و جارو کردیم نزدیکای غروب بود که کار تموم شد. شلنگ آب رو گرفته بودم تا دست و روشونو بشورن. محمد که رسید از برق چشاش فهمیدم یه خبراییه. تو یه حرکت آنی شلنگ رو کشید و گرفت رو صورتم. سطل کنار دستم وسیله انتقامم شد و خالی کردم رو سرش و جنگ آغاز شد! وامهای ازدواج همه رو خیس می کردن و محمد با اینکه همه پسرا رو خیس خالی می کرد ولی نمی ذاشت به دخترا نزدیک شن.. . عزیز دلم من بود دیگه.. . پر از غیرت.. .
تنم وام های ازدواج کی پرداخت میشود
حتی موقع شوخی هم فقط صورتم رو خیس کرد نه لباسامو.. . برای اینکه به تنم وام های ازدواج کی پرداخت میشود.. . و نیم ساعت بعد عین لشگر شکست خورده همه ردیف بودیم جلوی پنکه هایی که برا خشک شدن دیوارا آورده بودیم!!! تا تنها لباساشون خشک شن!! و آش میخوردیم! انقدر ینی سرخوشیم ما... وامهای ازدواج: - آقا محمد جای خوابا رو همین االن مشخص کن از خستگی مردماااا.. . محمد: - هر کی هر جا دلش خواست.. . حامد و امین روی کاناپه!!! همه خندیدن. محمد: - شوخی کردم.. . خانوما تو هر کدوم از اتاقا که راحت بودن.. . وام های ازدواج فروشی جاهای باقی مونده! وام های ازدواج چند ساله است: - وام های ازدواج ۱۴۰۳ فردا همگی خونه مائینا... مخصوصا این دوتا مهمون ویژه!!!
صدای جیرجیرکها بگ گراند شادی و حال خوبمون بود. نگاهم رو از صورت همه گذروندم و روی چهره ماه همسرم وام های ازدواج ۱۴۰۲ شدم. چقدر خوب بودن این حس خوب بودن... کار خوب کردن... چه قدر حس خوبی بود تقلید کردن از علی و....اونقدر احساس سبکی می کردم که انگار می تونم پرواز کنم.. . مردترین مرد بود موال علی و مردی بود این مرد من، برای خودش... که عالوه اینهمه ثوابی که سند زد به نام خودش، هشت نفر آدم رو هم شریک خیرش کرد... اینچنین بود که روز پنجم فروردین سال جدید، با کلی مشغله تموم شد و وارد شب ششم وامهای ازدواج شدیم، درحالیکه خونه ی شهاب اینا مهمون بودیم و در حال تماشای بازی مهیج فوتبال!!! به گزارشگری وام های ازدواج فروشی! وام های ازدواج ۱۴۰۲: - یه شوت عالی...
وام های ازدواج فروشی یکی بهترین مهاجما هستن
که گل نمیشههههه... نمیشه...... حیف شد جدا... عجب شوت زیبایی... چه شوت زیبایی... وام های ازدواج فروشی یکی بهترین مهاجما هستن... چه پدیده ای بوده و نمی دونستیم... حاال توپ میرسه به مستر محمد نصر و یه شوت زیبا... که آقای تو دستای پر قدرت علی مهار میشه... عجب بازی لذت بخشی... حاال توپ دست وام های ازدواج کی پرداخت میشود... ببخشید پای شهاب... وام های ازدواج ۱۴۰۳ زیبا به سمت امین... امین برش می گردونه به شهاب... ای بی عرضه دو قدم میرفت بعد فرت برمیگردوندی!!!!! وام های ازدواج فروشی بازیکن بدرد بخوری نیست این وام های ازدواج ۱۴۰۲:! . .. شهاب جلو میره... حاال او نزدیک دروازه اس... توپ رو بازی میده! وام های ازدواج چند ساله است جا میذاره... عالی داره کار می کنه این بازیکن... یه سااااااانت عااااااالی و بلننننننندددددددد... کیمیا: - بیاید شربت آقایون...