ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل شهرام
شهرام
49 ساله از تهران
تصویر پروفایل مریم
مریم
45 ساله از تهران
تصویر پروفایل مهیسا
مهیسا
29 ساله از قم
تصویر پروفایل حمید
حمید
44 ساله از تهران
تصویر پروفایل امیر
امیر
41 ساله از اهواز
تصویر پروفایل مهدی
مهدی
40 ساله از ورامین
تصویر پروفایل افشین
افشین
33 ساله از شهرکرد
تصویر پروفایل ژینا
ژینا
28 ساله از بوشهر
تصویر پروفایل سارا
سارا
41 ساله از تهران
تصویر پروفایل شیوا
شیوا
35 ساله از زنجان
تصویر پروفایل صحرا
صحرا
28 ساله از ارومیه
تصویر پروفایل افسانه
افسانه
38 ساله از کرج

وان ازدواج چقدر است؟

باالخره دوست منو...... دیگه ادامه نداد. علی خندید. وان ازدواج ای زبون دراز.. . کادوی من کو پس ؟.. . عاطفه یه ابروشو باال داد. عاطفه: - به جا نیاوردم.. .

وان ازدواج چقدر است؟ - وان ازدواج


تصویر وان ازدواج چقدر است؟

.. دست کمی از وام ازدواج چقدره نداشت. فقط لباس عروس تنم نبود. هرچی می گفتیم بزارین یه عقد ساده بگیریم گوش ندادن. از اونورم... مگه کسی حریف عاطفه می شد ؟ می گفت هم عروس خواهرمه و هم وام ازدواج چقدر است داداشم. از یه طرف هم من تک دختر خوانواده بودم و هم وان ازدواج تک پسر... پس حسابی واسمون سنگ تموم گذاشته بودن. مهمونا دونه دونه می اومدن و تبریک می گفتن و ما هم جوابشونو می دادیم. همه و همه... داداش هام و زن داداشم... خواهر شوهرام و همسراشون آخر از همه عاطفه و وام ازدواج ۱۴۰۳ اومدن. هنوز عاقد نیومده بود...

وام ازدواج چقدر است با علی رو بو سی کرد

آقا وام ازدواج چقدر است با علی رو بو سی کرد و مدت طوالنی ای هم رو بغل کردن. یه جعبه از تو جیبش در آورد به عاطفه داد. کلی تبریک هم به من گفت و فاصله گرفت. عاقد وارد شد. وان ازدواج کمی چادرم رو عقب تر برد تا بتونم ببینم. وام ازدواج برای ازدواج دوم پام نشست. دستش رو گذاشت رو زانوم. عاطفه: - می خوام اولین هدیه رو خودم بدم... وام ازدواج چقدره قبل عقد... لبخند زدم بهش. جعبه رو باز کرد و یه گردنبند از داخلش در اورد. وان ازدواج می خوام همین االن بهش ایمان بیاری و با قلبی پر از اطمینان بله رو بگی... گردنبند رو انداخت گردنم و از پشت قفلش کرد. وام ازدواج ۱۴۰۲ محمد خودش روش حکاکی کرده... پالکش رو گرفتم تو دستم و نگاهش کردم. یه پالک نقره بود. روش به زیبایی تزیین شده بود و با خط خوشی حکاکی شده بود عاطفه: - وای محدثه جان من گریه نکنیا... کلی پول آرایشگاهت شده... خندیدم و بغضم رو فرو دادم. الکی جو می داد.

یه اصالح صورت و ابروی ساده بود و یه آرایش خیلی مالیم بخاطر جشن... حتی موهامم درست نکرده بودم. بلند شد و گونه ام رو بوسید. وام ازدواج چقدر است حاال کجاشو دیدی ؟.. . حاال امروز اولین روز شروع این تو زندگیته.. . بشین باقی رو تماشا کن.. . باز هم ازش تشکر کردم. به وام ازدواج ۱۴۰۲ نگاه کرد. عاطفه: - خان داداش.. . می بینم که اینقدر این آستینارو باال پایین کردین که باالخره دوست منو...... دیگه ادامه نداد. علی خندید. وان ازدواج ای زبون دراز.. . کادوی من کو پس ؟.. . عاطفه یه ابروشو باال داد. عاطفه: - به جا نیاوردم.. . شما ؟.. .

وام ازدواج برای ازدواج دوم خانوم شما میدونی

زبون درازی کرد. وام ازدواج ۱۴۰۳ سرشو نزدیک گوشم آورد. آروم ولی طوری که عاطفه بشنوه گفت ؛: - آه دیدی حرکتشو ؟... وام ازدواج برای ازدواج دوم خانوم شما میدونی وام ازدواج برای زوجین قدیمی چرا عاشق این دوستته ؟... من که هر چی فکر می کنم جواب قانع کننده ای پیدا نمی کنم.. . عاطی با حرص مصنوعی وام ازدواج ۱۴۰۲ رو نگاه کرد. عاطفه: - هدیه از این باالتر که دوست گلم رو دو دستی تقدیمتون کردم ؟... سه تایی با هم زدیم زیر خنده. طفلکی عاقد عالف ما شده بود. عاطفه بلند شد وبا اجازه گرفتن از مادر من و علی سفره عقد رو برداشت. سوره الرحمن رو باز کرد و داد دستمون. رو گرفتم. وام ازدواج ۱۴۰۲ هم دستشو اورد و با دستاش دستای منو محاصره کرد. لذت عجیبی بهم دست می داد. یه کوه. .. یه تکیه گاه. .. چند ایه از وام ازدواج برای ازدواج دوم رو خوندنم. .. عاقد شروع کرد. اروم و شمرده به عربی صیغه رو می خوند. نگاهم به ایینه داخل سفره افتاد. .. وام ازدواج ۱۴۰۳ داشت از تو وام ازدواج برای زوجین قدیمی با لبخند نگام می کرد. مهربون ترین لبخندم رو نثار

مطالب مشابه