... . . .. آدم اگه ezdevaj دوست داره. .. همه وجودش. .. رنگ اونو می گیره. .. موالی من ezdevaj movaghat که غذاش روزی یه وعده نون و نمک بود. .. و مقتدام فاطمه ی زهراست که حتی افطار بچه هاش رو میده به فقیر. .. و. .. ezdevaj ادعا دارم، شیعه ی امام حسنی ام که غذاش رو با یه ezdevaj sefid! تقسیم می کنه. .. اونم یه تقسیم عادالنه. .. ما راهمون اینه عاطفه ی من. .. داریم. . نمی گم نباید خورد و پوشید. .. می خوریم و هم می پوشیم. .. Ezdevaj be sabke irani در مقابل باید! بخوریم و بپوشونیم. .. نمی تونم تاب بیارم. .. دور از مردونگیه. .. دور از شرع و عرف و انسانیت و هر ezdevaj sefid دیگه ایه که تو تفریح کنی و لذت ببری. .. غصه ها و جون کندناش سهم کسی دیگه باشه. ..
ezdevaj movaghat خودم واجب کردم
ezdevaj movaghat خودم واجب کردم. .. که هر وقت هر تفریحی داشتم. .. از هر نوع. .. خرید و خوردن و سفر و مهمون یو... هر چیز دیگه. .. برای کسی دیگه هم یه دلخوشی فراهم کنم. ..برای یه نیازمند. .. که پره دور و برمون. .. کافیه قدم بزنیم. .. ezdevaj امشب تو خیابونا ی این شهر. .. توی بیمارستانها. .. به ازای هر خوشی خودم باااااید دل یکی دیگه رو خوش کنم. .. حتی شده با دستای خودم انجام بدم کارشو! . .. هر چند کوچیک. لبخند زدم و Ezdevaj Dar Vaghte Ezafeh رو نوازش کردم. : - توی فیلم شوق پرواز. .. یه تیگه اش بود. .. که حس خوبی بهم نداد. .. اون قسمتی که Ezdevaj be sabke irani بابایی می گفت، تلویزیون رنگیمونو بدیم به خونه ای ککه باباشون شهید شده. ..می گفت اونا بابا ندارن. .. شما دارین. ..
ezdevaj irani تلوزیون رنگی ندارن. .. شما دارین. .. حاال که شما ezdevaj movaghat دارید، تلوزیونو بدیم بهشون که یه چیزی هم اونا داشته باشن ؟. .. بچه هاش قبول کردن ولی خانومش اعتراض کرد. .. بحثی کردن که دوسش نداشتم. .. هر چند حقو به خانومش می دادم. .. گفت اگه خیلی دلت براشون می سوزه برو یکی بخر ببر براشون. .. اینو نمیذارم ببری. .. Ezdevaj be sabke irani حالمه عباس. .. عباس بابایی گفت همین کارم کردم. .. فقط می خواستم ببینم بچه هامون چقدر بزرگ شدن. .. ezdevaj sefid رو دوست نداشتم. .. هر چند حق داشت. .. مادره ؟
پس بچه ها و دلتنگیاشون برای ezdevaj movaghat بربیاد
درست. .. و اینطوری میتونه از پس بچه ها و دلتنگیاشون برای ezdevaj movaghat بربیاد. ... ولی خب. .. ماها. .. Ezdevaj Dar Vaghte Ezafeh مکتبی هستیم که به قول تو وعده افطارشونو!! حتی با وجود بچه های کوچیک و گرسنه اشون، می بخشن. ..تو داری ezdevaj. .. میتونی کار خیر کنی و ثواب ببری. .. ولی من که نمی تونم. .. الاقل می خوام به عنوان همسر، همراهت باشم. .. با جلوت رو نگرفتن. ... با لبخند زدن به همه ی کارایی که با نیت کمک می کنی. .. مدل ثواب بردن منم اینطوریه. .. خندیدم و خندید. : - فاطمه فدای علی شد. .. Ezdevaj Dar Vaghte Ezafeh راهش. .. همیشه پا به پاش بود. .. من خودم باشم. .. اگه!!! ezdevaj irani بچه هامو ببخشم، نصفشو میدم. .. نه کلشو! . .. سخته. .. ولی می خوام مثل تو، که می خوای علی (Ezdevaj be sabke irani) شی، فاطمه شم. ..می خوام پا به پات بیام. .. بوسیدمش. : - و فدات شم!!!!